با حقوق حداقلي 330 هزارتوماني مجبور است كه زندگي كند وزنده بماند و با كار خود به يك عده كه فقط ماهيانه ازسهميه 700توماني كارت سوخت اتومبيل هاي چند صد ميليوني را به صفر ميرسانند معناي زندگي وزنده ماندن را كه با زندگي خود زمين تا آسمان فرق...
بالاخره بعداز كشمكش هاي فراوان بين كارگروكارفرما دستمزد90به نفع دولت رقم خورد و به تصويب رسيد .
درسالي كه هم كارگرنگران شغل ودستمزد خود وهم كارفرما دغدغه حفظ نيروي كارخود را داشت با افزايش 9درصدي سناريو بزرگ دستمزد بنفع كارفرماي بزرگ يعني دولت نوشته شد وتازيانه تورم وگراني ونبود ها ونداشتن ها پوست نازك شده كارگر را به استخوان رسانيد .
كارگر،انساني كه شرافت دارد وبا نان شرافت مندانه خود بزرگترين وبهترين موهبات زندگي را براي جامعه فراهم ميكند ولي با حقوق حداقلي 330 هزارتوماني مجبور است كه زندگي كند وزنده بماند و با كار خود به يك عده كه فقط ماهيانه ازسهميه 700توماني كارت سوخت اتومبيل هاي چند صد ميليوني را به صفر ميرسانند معناي زندگي وزنده ماندن را كه با زندگي خود زمين تا آسمان فرق دارد معنا ببخشد.
كارگر بعنوان يك انسان كه در اين سرزمين ثروت مند هم زندگي ميكند وبا توان وجسم خود به ديگران زندگي مي بخشد چرا بايد نگران آينده خود باشد؟
همه شهروندان بايد مطمئن باشند كه در اثر يك زندگي سالم و بدون حاشيه، صاحبخانه خواهند شد و نيازهاي اوليه و ضروري خود و خانوادهشان نيز تامين ميشود.
بايد به اين باوررسيد اگر درآمدها به گونهاي باشد كه امكان ترقي براي همه اقشار جامعه فراهم شود رفتارها عوض ميشود.
براستي چه كسي در فكر تامين حداقلها براي همين اقشار جامعه وكارگراست ؟
چه كسي بايد با در نظر گرفتن تورم، هزينههاي زندگي از قبيل پوشاك، اجاره مسكن، تحصيل، خورد و خوراك و نيازهاي اوليه يك زندگي انساني،براي كارگر بوجود آورد و تصميم بگيرد واظهار نظر كند.
بايد از كارگر و كارفرما به يك ميزان حمايت كرد، اما اين دليل نميشود كه به خاطر حفظ كارفرما، كارگر را از داشتن حداقلها محروم كرد.
بايد مشكلات كارفرمايان را مربوط به عملكرد غلط دولت دانست زيرا دست دولت باز است و ميتواند با ابزارهاي گوناگون از كارفرما و توليد حمايت كند.
دولت ميتواند جلوي واردات بيرويه به خصوص از نوع بيكيفيت چيني را بگيرد، تعرفهها را بالا ببرد، جايزه صادراتي بدهد، مواد اوليه را به قيمت مناسب در اختيار توليد قرار دهدو دهها ابزار ديگر كه هر كدام توان كارفرما را بالا ميبرد.
بايد اين واقعيت را پذيرفت كه بايد بنگاه اقتصادي سود ده باشد، اين را ميدانيم كه بايد رقابت وجود داشته باشد تا توليدكننده داخل كيفيت كالايش را تا مرز كيفيت كالاي خارجي بالا ببرد، اما قرار نيست دروازههايي بيقفل و بست داشته باشيم تا هر كس هر چيزي را خواست به هر قيمتي وارد كند.
وظيفه دولت و كارفرما اين است كه بنگاه اقتصادي توجيه لازم براي ادامه فعاليت داشته باشد، در كجاي دنيا رسم است كه بنگاه اقتصادي در اثر ناكارآمدي دولت و سوءمديريت كارفرما سودده نباشد و تاوانش را كارگر بدهد.
پرداخت دستمزد ناچيز به كارگران را بايد استثمار و ظلم معنا كرد و آقاياني كه ميخواهند توليد به قيمت دستمزد ناچيز و بدبختي كارگر ادامه يابد، بايد در تفكرات خود تجديدنظر كنند.
امروز در قالب تورم حداقل دستمزد تعيين شده منطقي به نظر نميرسد زيرا آنچه به عنوان ميزان تورم از سوي مراجع آماري بانك مركزي اعلام ميشود با تورم و گراني موجود همخواني ندارد.
اگرچه برنامه ريزي و مديريت نقش مهمي در اداره كشور دارد اما كارگران به عنوان بازوي اجرايي كشور، برنامه هاي مديران را اجرايي ميكنند و تاثيرگذارترين نقش را دارند.
كارگران توان وجود جسمي خودشان را به زحمت مياندازند تا تفكرات مديران را اجرايي كنند بنابراين بايد در قبال هزينه يك آسايش رفاهي و آرامش خانوادگي داشته باشند./ایلنا
استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
working();